loading...
وبلاگ بستام
مولابخش بستام بازدید : 31 دوشنبه 07 مرداد 1392 نظرات (0)

 


جرم آدمربايي و مخفي كردن ديگري دو مصداق از جرايم عليه اشخاص است كه علاوه بر سلب آزادي و صدمات بدني كه ممكن است به مجني عليه وارد شود، بيشتر شخصيت معنوي قرباني جرم، مورد تعرض قرار ميگيرد. اين جرم كه به صورت خاص، يك ماده و به صورت عام، چند ماده از قانون مجازات اسلامي را به خود اختصاص داده و در منابع قوانين كيفري ايران، مصوبات فراواني در مورد آن ديده ميشود، كمتر در نوشتههاي حقوقي، مورد كنكاش وبررسي قرار گرفته است. اين مقاله سعي دارد ضمن بررسي عناصر عمومي و اختصاصي اين دو جرم، به وضعيت قوانين و مقررات موجود هم اشاره شود تا ناسخ و منسوخ و عام و خاص اين مقررات مشخص شود و اين مطلب، بخش زيادي از مقاله را به خود اختصاص خواهد داد؛ زيرا ابهامهاي فراواني در اين زمينه وجود دارد كه نيازمند تنقيح جدي ميباشد. همچنين تبيين ديدگاههاي فقهي، ارتباط اين دو جرم با جرايم مشابه (مانند توقيف و حبس غيرقانوني) علل تشديد مجازات، شروع در جرم و تعليق مجازات از مباحث ديگري است كه بخشي از مقاله را به خود اختصاص خواهند داد.
واژگان كليدي: آدمربايي، مخفي كردن ديگري، سرقت، توقيف غير قانوني، آزادي شخصي، سلب آزادي تن ديگري، ربودن طفل.
مقدمه
خداوند در قرآن، انسان را بسيار تكريم كرده است ودر آيه 70 سوره اسراء ميفرمايد : «ولقد كرّمنا بني آدم و حملناهم في البرّ والبحر و رزقناهم من الطيبات و فضّلناهم علي كثير ممن خلقنا تفضيلا» «ما فرزندان آدم را بسيار گرامي داشتيم و آنها را به مَركب دريا و خشكي سوار كرديم و از هر غذاي پاكيزه روزي داديم و ايشان را بر بسياري از مخلوقات خود برتري و فضيلت بخشيديم.» آزادي انسان در روايات ائمه معصومين عليهمالسلام جزء خلقت و سرشت انسان دانسته شده است كه انسان بدون آن معنا ندارد. (نهج: 406) مواد فراواني از اعلاميه حقوق بشر و شهروند فرانسه (1789) و اعلاميه جهاني حقوق بشر (1948) و ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي (1966) و اعلاميه اسلامي حقوق بشر (1990) بر آزادي انسان و بخصوص آزادي تن او تصريح دارند. (ناصرزاده: دفتر اول)

مولابخش بستام بازدید : 56 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)

از همین رو دکتر کاتوزیان نیز با بیان تاریخچه‌ای از علت گرایش بشر به حقوق بشر، محوریت سخنانش را مفهوم <عدالت> قرار داد. طرح گروهی <ارتقای حقوق بشر و دسترسی به عدالت>، یکی از سه طرح اصلی گروهی است که با همکاری برنامه عمران سازمان ملل متحد )UNDP( و برای یک دوره پنج ساله ( ۲۰۰۵- ۲۰۰۹) تدوین شده است. این طرح هم‌اکنون با همکاری هشت موسسه و نهاد حقوق بشری در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در حال اجرا است. اعضای طرح شامل مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه تهران، کرسی حقوق بشر صلح و دموکراسی دانشگاه شهید بهشتی، مرکز مطالعات حقوق بشر دانشگاه مفید، معاونت آموزش قوه قضاییه، کمیسیون حقوق بشر اسلامی، کانون وکلا، انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران و سازمان دفاع از قربانیان خشونت است. آنچه که منجر به شکل‌گیری چنین طرحی شد، برنامه چهارم توسعه بود، چرا که در بخش سه و چهار برنامه از ضرورت امنیت انسانی و عدالت اجتماعی سخن گفته شده است. همین تاکید کافی بود تا در طرح <ارتقای حقوق بشر و دسترسی به عدالت> تحقق اهداف کلان برنامه چهارم توسعه را سرلوحه کار قرار گیرد. مجریان طرح که به‌طور عملی از اردیبهشت‌ماه جاری فعالیتش آغاز شده است، در نظر دارند به منظور تقویت و حفاظت از حقوق بشر ...

مولابخش بستام بازدید : 77 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (0)

بخش اول : مفهوم جنگ از دیدگاه حقوق بین الملل

جنگ و توسل به زور

جنگ یکی از جلوه های بارز «توسل به زور» است. فرهنگ اصطلاحات حقوق بین الملل توسل به زور را به دو صورت مضیق و موسع تعریف کرده است.

توسل به زور در مفهوم نخست، عبارت است از هرگونه عمل قهرآمیزی که نتوان آن را اقدامی نظامی قلمداد نمود. اما در مفهوم دوم، کلیه تدابیر و عملیات نظامی، از جمله جنگ را شامل میشود.

تعریف جنگ

«جنگ یک پدیده آسیب شناسی اجتماعی و عامل تغییر شکل سیاسی است که میتوان آن را از لحاظ تاریخی،سیاسی، اقتصادی، نظامی، جامعه شناسی و غیره مورد مطالعه و برسی قرار داد».

1- این نوع ملاحظات از دیدگاه حقوقدانی که نظرش باید معطوف و محدود به مفهوم حقوقی جنگ باشد، مورد توجه نیست

بخش اول : مفهوم جنگ از دیدگاه حقوق بین الملل

مولابخش بستام بازدید : 49 پنجشنبه 14 مهر 1390 نظرات (1)
 

رابطه والدین ناسالم و تشکیل شخصیت بزه‌کارانه در کودک را شاید بتوان رکن اصلی ارتکاب جرایم دانست. بطور کلی والدین هستند که بذر افکار و احساسات را در فرزندان خود می‌کارند در بعضی از خانواده‌ها بذر عشق ، محبت احترام و اتکاء به نفس و آزادی و در بعضی دیگر ، بذر ترس ، گناه و اجبار کاشته می‌شود طبیعی است که گاهی والدین بر سر کودکان خود داد بزنند و شاید اتفاق بیفتد که آنها را تنبیه بدنی کنند. آیا اینها والدین بدی هستند؟ البته که نه ، آنها هم انسانند و مسائل شخصی خود را دارند که باعث می‌شود گاهی کنترل خود را از دست بدهند اما بعد با محبت یا عذرخواهی آن را جبران می‌نمایند ولی تعدادی از والدین نیز هستند که یک سری ناراحتی که مدام روی بچه‌های خود پیاده می‌کنند و این امر باعث خراب کردن زندگی آنها می‌شود. این رفتار مثل سم در دوران کودکی در تمام وجود کودک پخش شده و درد ناشی از آن به مرور زمان با طفل بزرگتر می‌شود.

عقده‌های کودکی و ارتکاب جرایم:

بسیاری از ناهنجاریها و انحرافات افراد خصوصا جوانان و نوجوانان ناشی از عقده‌های دوران کودکی که

رابطه والدین ناسالم و تشکیل شخصیت بزه‌کارانه در کودک را شاید بتوان رکن اصلی ارتکاب جرایم دانست. بطور کلی والدین هستند که بذر افکار و احساسات را در فرزندان خود می‌کارند در بعضی از خانواده‌ها بذر عشق ، محبت احترام و اتکاء به نفس و آزادی و در بعضی دیگر ، بذر ترس ، گناه و اجبار کاشته می‌شود طبیعی است که گاهی والدین بر سر کودکان خود داد بزنند و شاید اتفاق بیفتد که آنها را تنبیه بدنی کنند. آیا اینها والدین بدی هستند؟ البته که نه ، آنها هم انسانند و مسائل شخصی خود را دارند که باعث می‌شود گاهی کنترل خود را از دست بدهند اما بعد با محبت یا عذرخواهی آن را جبران می‌نمایند ولی تعدادی از والدین نیز هستند که یک سری ناراحتی که مدام روی بچه‌های خود پیاده می‌کنند و این امر باعث خراب کردن زندگی آنها می‌شود. این رفتار مثل سم در دوران کودکی در تمام وجود کودک پخش شده و درد ناشی از آن به مرور زمان با طفل بزرگتر می‌شود.

عقده‌های کودکی و ارتکاب جرایم:

بسیاری از ناهنجاریها و انحرافات افراد خصوصا جوانان و نوجوانان ناشی از عقده‌های دوران کودکی که به علل گوناگون درون کودک رشد کرده و در بزرگسالی بصورت یک عمل مجرمانه ظاهر می‌گردد. این مسئله از اهمیت فوق‌العاده ای برخوردار است و لازم است که مسئولین جامعه و قضات و خصوصا والدین کودکان آن را به خوبی مورد توجه قرار دهند. عدم تربیت صحیح و توجه نکردن به خواسته های طبیعی و بچه‌گانه آنها سختگیری‌های بی‌مورد در بسیاری موارد به تشکیل عقده‌های روانی منجر می‌شود و خواه ناخواه در بزرگسالی این عقده‌ها به طرق مختلفی گشوده می‌شود انجام اعمال مجرمانه از جمله این موارد است. در زمانهای گذشته یعنی هنگامی که روانشناسی مراحل ابتدایی خود را پشت سر می‌گذاشت تعلیم و تربیت کودکان امر ساده‌ای بود، در آن زمان یک رشته قوانین و مقررات تربیتی وجود داشت و هر کودکی می‌بایست خواه ناخواه از آن پیروی کند، مثلا از کودک می‌خواستند مطیع ، مودب ، خوش اخلاق باشد. هرگز صدایش را بلند نکند و از مقتضیات محیط و اصول اخلاقی متداول پیروی کند. آرزوی والدین کودکانی بود که روشهای اخلاق و تعلیم و تربیتی را به او بیاموزند تا این مسائل مهم را ملکه ذهن خود کنند. وظیفه تنبیه و گوشمالی نیز از وظایف و اختیارات خاص پدر بشمار می‌رفت که هر عصر به هنگام بازگشت از کار بدان دست می‌یازید. اما امروزه وضع تعلیم و تربیت بکلی دگرگون شده است. امروزه از انضباط سخن کمتری به میان می‌آید و تکیه بیشتری بر روی تعلیم و تربیت می‌شود. دگرگونی افکار تربیتی در رابطه با کودکان عوامل گوناگونی دارد که از جمله جنگ جهانی و تعلیمات روانشناسانه و مخصوصا روانکاوی است. فروید معتقد بودک که سرچشمه اکثر اختلالات روانی عقب‌راندگی تمایلات طبیعی مانند غریزه جنسی یا پرخاشگری است و همواره تاکید می‌کرد که این تمایلات هنگامیکه رانده می‌شود بصورت اختلالات و بیماریهای روانی بروز می‌کند.

عواطف

عواطف از قبیل ترس و خشم تمایلات جنسی و مهرمادری از مسائلی است که می‌بایست به دقت مورد توجه قرار گیرد . کودک بیش از هر چیز نیاز به عاطفه دارد اما همین عواطف با همه نیکی و ارزش هرگاه از حد معمول بگذرد و کودکان را عنان گسسته بار آورد خطرات براندازی را به دنبال خواهد داشت. این مسئله بیشتر مربوط به سنین بعد از هفت‌سالگی است به هر حال کودک در مراحل اولیه از عواطف و احساساتی برخوردار است که می‌بایست به گونه‌ای صحیح مورد توجه قرار گیرد و پرورش صحیح آن به عهده والدین است وگرنه کودک دچار عقده خواهد شد و نهایتا راه انحراف خواهد پیمود.

حس پرخاشگری:

هرگاه حس پرخاشگری طبیعی کودک آزرده یا رانده شود از چرای طبیعی خود منحرف می‌گردد، و به لجاجت و قهر تبدیل می‌شود. کودک اخمو و ترشرو کودکی است که حس پرخاشگری در وی آزرده شده است. در روانشناسی ثابت شده است که هرگاه کودکی را از نیروی پرخاشگری خود محروم کنند ، گرفتار یک حس ناامنی و اضطراب خواهد گردید و بعید نیست برای تامین آرامش خیال خود به یک ناراحتی روحی متوسل شود زیرا تنها به آن وسیله می‌تواند حمایت از خویش را تامین کند و یا از زیر بار مسئولیت بگریزد و یا آنکه اراده خودش را تحمیل کند. سئوالی که در اینجا پیش می‌آید این است که در مقابل کودک خود سر و لجباز چه باید کرد. پاسخ به این سئوال آسان است بجای جلوگیری از حس خود سری به کودک باید اجازه داد که این حس بطور سودمندی ابراز گردد. تنها در این صورت است که می‌توان اراده‌های نیرومند و شخصیت‌های قوی بوجودآورد. نکته‌ای که در اینجا وجود دارد این است که والدین تا حد ممکن باید از امر و نهی بی مورد بپرهیزند، مثلا وقتی کودک در حال بازی با صندلی است اگر احتمال آسیب او نمی‌رود نباید او را از این کار بازداشت و گفت: بچه‌جان به این صندلی دست نزن می‌افتی. و اگر کودک می‌خواهد میوه را پوست بکند در صورت امکان باید به او یاد داد که چگونه میوه را پوست می‌کنند و اگر می‌خواهد در کاری دخالت کند و به شما کمک نماید باید نحوه آن را به او یاد داد. بنابراین در 90% کارها می‌توان کودک را آزاد گذاشت و شیوه صحیح آن عمل را به او آموخت. ولی 10% امور هم هست که انجام آن به هیچوجه به صلاح کودکان نیست و باید آنها را منع کرد. البته توجه داشته باشید اگر کودکی در 90% امور آزاد باشد نهی از 10% را خواهد پذیرفت و از نظر روانی مشکلی برایش ایجاد نمی‌شود. این توجهات، بردباری زیادی می‌خواهد ولی هر پدر و مادری که تعلیم و تربیت فرزند را به منزله فنی تلقی کند، باید ساعتهای گرانبها و بیشماری از عمر خود را صرف پرورش کودک نماید درباره کودک باید روش جدی پیش گرفت هنگامیکه کودک را از کار منع می‌سازدی باید مطلقا دستور را رعایت کند به عبارت دیگر والدین باید حتی‌المقدور کودک را منع کنند و آزادش بگذارند ولی اگر او را منع کردند در تصمیم خود راسخ باشند تا زمینه های تربیت صحیح فرزندانرا فراهم آورند. پدر یا مادری می‌توانند روش جدی پیش گیرند بدون آنکه ابراز خشم کنند، کودک باید زود دریابد هنگامیکه مادرش گفت نه منظورش نه است و تخلف از آن دستور میسر نیست لکن مادر این کلمه نه را باید حتی‌المقدور کمتر بکار برد و آن را تنها برای موارد ضروری اختصاص دهد.

آزادی و ارتباط:<

در ارتباط با تربیت کودک دو اصل یا شاید دو روش وجود دارد به نظر می‌رسد با هم متضاد هستند. در حالیکه با هم تبانی ندارند بلکه تا اندازه زیادی به هم بستگی دارند عده‌ای معتقدند که باید به کودکان ازادی کامل داد تا هر عملی را که می‌خواهند انجام دهند. عده دیگر اظهار می‌دارند که باید در تعلیم و تربیت انضباط را کاملا رعایت کرد. باید گفت این دو مفهوم به هم وابسته‌اند، یعنی اینکه انضباط برای آزادی حقیقی و ازادی حقیقی برای انضباط ضرورت کامل دارد. برای مثال هر گاه کودک بخواهد از درخت بالا رود و شما او را به سختی منع کنید، علیه دستور شما علم طغیان خواهد افراشت و به محض اینکه شما به او پشت کردید از اجرای دستور شما سرباز خواهد زد. بدین طریق مشاهده می‌شود که آزادی و انضباط شدید هر دو دارای عواقب خطرناکی است اما هر گاه بالا رفتن از درخت را به کودک تعلیم دهید، بدین محض که به او بیاموزید استحکام هر شاخه را قبل از تکیه کردن بر آن آزمایش کند و برای موارد لغزندن احتمالی و تکیه‌گاه احتیاطی را همواره در نظر بگیرد آنگاه می‌توانید برای بالارفتن از درخت از هر حیث به وی آزادی بدهید و سخت مراقب باشید تا از درخت نیفتد و آسیب به او نرسد.

به آینده کودکان امیدوار باشیم:<

بسیاری از ما به غلط بر این باوریم که اگر مرتکب اشتباهی در مورد فرزندمان در زمان کودکی او شدیم، تاثیر آن در تمام زندگی او خواهد ماند. اشتباهات اولیه والدین قابل برگشت نیستند ولی کودکان انعطاف‌پذیر و سازشکار هستند رشد آنها جریانی مداوم است و شخصیت کودک پیوسته و در حال خودشکوفایی است در آینده بسیاری از خصوصیات اخلاقی کودک که مشکل آفرین بوده می‌تواند در جوانی تبدیل به خصوصیاتی سازنده شود. بسیاری از کودکان ناسازگار دارای قدرت خلاقیت و تخیل غیرعادی هستند و این به دلیل قدرت درک و آزادگی در این گونه کودکان است، الینور روز ولت که کناره جو و خجالتی بود هرگز خانواده‌اش او را درک نکردند. آلبرت انیشتن نیز کناره جو و خجالتی بود دیر شروع به صحبت کرد و هیچ دوستی نداشت رفتاری عجیب داشت و برای معلمین خود ایجاد مشکل می‌کرد. والدینش او را غیرعادی می‌دانستند. خانواده توماس ادیسون او را غیرعادی می‌خواندند و مادرش او را به خاطر وجود مشکلات از مدرسه درآورد. پابلو پیکاسو کودکی بسیار لجباز و یک دهنده بود و فقط روی نقاشی تاکید می‌کرد.

البته همه کودکان ناسازگار سرنوشتی یکسان ندارند ولی هر کدام از آنها لیاقت داشتن موقعیت‌هایی را برای نشان دادن استعدادهای ذاتی خود دارند. امید است که در این نوشتار توانسته‌ باشیم رابطه عقده‌های دوران کودکی و ارتکاب جرایم و راه‌حلهای آن را بیان داشته باشیم

مولابخش بستام بازدید : 60 پنجشنبه 13 مرداد 1390 نظرات (0)

دزدي دريايي پیشینه ای بسیار طولانی دارد و به 13 قرن قبل از میلاد مسیح بر می گردد در کنار تجارت برده به عنوان اولين مصاديق جنايات بين المللي اعمال صلاحيت جهاني در ارتباط با مرتكبين آنها از ديرباز فراهم بوده است لیکن شیوه های نوینی از این جرم بين المللي دريايي در سال های  اخير مورد توجه جامعه بین المللی قرار گرفته است . با توجه به اهميت والای آن در نوشتار پيش رو در پی بررسی و تحلیل این موضوع هستیم .
در همین راستا نگارنده در این نوشتار بر ان است که پس از بیان و تعریف مفاهیم به کار رفته در ان به مباحث و موضوعاتی چون حقوق و تکالیف کشور هادر مقابل دزدی دریایی، فعالیت دزدان دریایی سومالی و نگرانی جامعه بین المللی، علل شیوع پدیده دزدی دریایی در سومالی، اقدامات شورای امنیت و جامعه بین المللی ،پيگيري قضايي و محاكمه و مجازات دزدان دریایی پرداخته شده است و در انتها نیز راهکار ها و پیشنهاد هایی برای جلوگیری از این معضل جهانی ارائه و نتیجه گیری لازم نیز حاصل شده است.

مقدمه
دزدی دریایی قدیمی ترین جرم شناخته شده بین المللی است .اما امروزه مساله شکل دیگری پیدا کرده و باگسترش بی سابقه این جرم در آب های سومالی و خلیج عدن، جامعه بین المللی از این موضوع احساس خطر نموده و به مقابله و سرکوب دزدان دریایی برخاسته است.این عوامل باعث مطرح شدن صلاحیت جهانی برای برخورد با این مسئله شده است و موضوع پلیس جهانی را هم مطرح می کند ، با این مفهوم که قوای نظامی و انتظامی همه کشور هاحق دستگیری و برخورد با این موضوع را داشته باشندو دادگاه های  کشور توقیف کننده کشتی دزدی دریایی می توانندیدون هر گونه محدویت آنه را محاکمه نمایند. همچنین می توانند اقدام مقتضی را در مورد کشتی ها و اموال مربوطه را اتخاذ نمایند.
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • حقوق
    مقالات حقوقی
    آمار سایت
  • کل مطالب : 40
  • کل نظرات : 7
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 4
  • آی پی دیروز : 26
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 45
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 80
  • بازدید سال : 482
  • بازدید کلی : 1,388
  • کدهای اختصاصی